معدن و فولاد
گزارش پیشرو ضمن برشمردن چالشهای 9گانه معدنکاری سنگآهن در ایران، به طور ویژه نگاهی مبسوط به موضوع حقانتفاع دارد؛ پنج ذهنیت ناصوابی که منجر به اتخاذ تصمیم افزایش چشمگیر حقانتفاع شده را برشمرده و پیامدهای این افزایش را در قالب تحلیل سیستمی بر معدنکاری و اقتصاد ملی به تصویر میکشد. در ادامه هم نشان میدهد شرکتهای برتر معدنکار جهان در شرایطی که حقوق دولتی به مراتب کمتری از معدنکاران ایران میپردازند، با سود قابل توجه 50+ درصدی خود چه میکنند.
در این گزارش میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چهار شرکت برتر معدنکار دنیا، وَله، بیاچپی، ریوتینتو و فورتسکیو، که 70 درصد از سنگآهن جهان را تولید میکنند و در مقایسه با معدنکاران ایرانی حقوق دولتی به مراتب کمتری میپردازند، با سود بیش از 50% خود چه میکنند؟
چرا با وجود آنکه سود خالص فروش سنگآهن در نتیجه حقانتفاع 55 درصدی به صفر نزدیک شده است، همچنان دریافت حقانتفاع 55 درصدی را جایز دانسته و بر تداوم آن اصرار داریم؟ به زعم ما پنج پارادایم و باور ناصواب موجب شده که به تدریج ذهنیت وضع 55 درصد حقانتفاع برای سه معدنکار بزرگ سنگآهن کشور شکل گرفته و دریافت آن را جایز و ضروری بداند.
استرالیای غربی بزرگترین تأمینکننده سنگ آهن در جهان است که 38 درصد از عرضه جهانی (معادل 950 میلیون تن) را در سال 2023 به خود اختصاص داده است. 3 شرکت از 4 شرکت معدنکار بزرگ سنگآهن جهان (بیاچپی، ریوتینتو و فورتسکیو) در این ایالت فعالیت میکنند. پروفایل سنگآهن استرالیای غربی، مستندی 4 صفحهای است که در برخی ماهها توسط دولت استرالیا منتشر میشود. در این یادداشت می توانید آخرین نسخه منتشر شده (ژانویه 2025) را دانلود نمایید.
در سالهای اخیر (از سال ۱۴۰۰ به این سو)، رشد حدود ۳ برابری حق انتفاع معادن بزرگ سنگآهن کشور و در ادامه کاهش چشمگیر سودآوری آنها مناقشهبرانگیز شده است؛ به ترتیبی که سود خالص معدنکاری را با لحاظ کردن هزینههای سرمایهگذاری، استهلاک و اداری - عمومی به حدود صفر رسانده است! گزارهای تکاندهنده که باور آن به احتمال فراوان برای سیاستگذاران اقتصادی کشور شاید سخت و دور از ذهن باشد. اما آیا افزایش حق انتفاع معادن تا 55 درصد از ارزش ماده معدنی برداشت شده، اقدامی به حق و مصداق حذف رانت و محافظت از بیتالمال است؟ یا بیانصافی در حق سهامداران پرشمار شرکتهای معدنی و سیاستی ناسنجیده که معدنکاری کشور را یک گام به عقب میبرد؟
مستند حاضر دومین گزارش آریانا در حوزه آسیبشناسی معدنکاری و فولادسازی است که ویرایش نخست آن سه سال پیش منتشر شد. ما در آن گزارش زنگهای خطر را به صدا درآورده و یادآوری کرده بودیم که معدنکاران و فولادسازان کشور، با تمرکز بر رویکردها و اقداماتی که در آنها درجه آزادی نسبی دارند، خود را از قرارگیری در شرایط دشوار احتمالی برهانند. چالشهایی که در سال 1400 پیشبینی کرده بودیم، با شدت و سرعت بیشتری به وقوع پیوستند و سود فولادسازی دستکم تحت تاثیر سه عامل «عدم پایداری انرژی و به ناچار تولید کمتر از ظرفیت»، «افزایش بهای انرژی» و همچنین «افزایش شدید حق انتفاع» در دو سال اخیر به شدت کاهش یافته است. این گزارش به سیاق گزارش سال 1400 همچنان میکوشد در فرازهایی با تبیین بیپیرایه چالشهای 9گانه صنعت فولاد، چراغ راهی باشد تا در این شرایط دشوار اقتصادی، تصمیماتی اثربخش گرفته شود.
گزارشهای بینالمللی معتبر حکایت از آن دارد که تا سال 2050 سهم برق در تامین انرژی نهایی از 20 درصد فعلی به حدود 50 درصد خواهد رسید. به عبارتی جهان به سمت برقی شدن میرود و سهم برق در مصرف انرژی نهایی بیشتر و بیشتر میشود. مس به واسطه برخی ویژگیهای ساختاری که مهمترین آنها رسانایی الکتریکی است، یکی از عناصر کلیدی در مسیر تحول انرژی به حساب میآید. این فلز در تولید تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر، زیرساختهای شبکه انتقال و توزیع برق، باتریها و ذخیرهسازها و همچنین خودروهای الکتریکی و زیرساختهای شارژ آنها نقش بسزایی دارد.